سرای من

الا یا ایها السافی ادر کاسا و ناولاها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

سرای من

الا یا ایها السافی ادر کاسا و ناولاها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

دادگاه خانواده

 

در دادگاه خانواده:

- حاج آقا(قاضی): خودتونو کامل معرفی کنید...

- شوهر: کاظم! برو بچز بهم میگن کاظم لب شتری! دیلپم ردی! ۲۳ ساله!

- زن : نازیلا! لیسانس هنرهای تجسمی از دانشکده سیکتیروارد فرانسه! ۲۰ ساله!

- حاج آقا : چه جوری با هم آشنا شدید؟

- شوهر : عرضم به حضور اَن ورت حاجی! ایشون مارو پسند کردن! مام دیدیم بد گوشـــتیه گرفتیمش!!!

- زن: حاج آقا می بینین چه بی چشمو روئه! حاج آقا تازه سابقه دارم هست!

- شوهر: حاجی چرت میگه! من فقط دو سال اوفتادم زندان اونم با بی گناهیه کامل!

- حاج آقا : جرمت چی بود؟

- شوهر : حاجی جرم که نمی شه بهش گفت! داش کوچیکم حرف گوش نمیکرد ... مختوع النسلش کردم !

- زن : حاج آقا می بینین چقد بی احساسه !

- حاج آقا : خواهر من شما به چه دلیلی تقاضایه طلاق کردین ؟

- زن : حاج آقا ما الان درست ۳ ساله که ازدواج کردیم ولی این آقا اصلا عوض نشده !

- شوهر : دهه ! بابا بکش بیرون ! حاجی بده اصالتمو از دست ندادم ؟

- حاج آقا : خواهر من شما فقط به خاطر اینکه ایشون عوض نشده میخواین طلاق بگــــــــیرین؟

- زن : حاج آقا اولش فکر میکردم درست میشه ! گفتم آدمش میکنم ! مدرنش میکنم ! حـاج آقا این شوهر من نمیفهمه تمدن چیه ! نمیدونه مدرنیسم چیه!

- شوهر : بابا نموده مارو ! را به را گیر میده ! این کارو بکن ! این کارو نکن ! این لباسو بپـــوش !! اونو نپوش ! حاجی طاقت مام حدی داره !

- زن : حاج آقا به خدا منم تو فامیل آبرو دارم ! دوست دارم شوهرم شیک ترین لباسارو بپـوشه!

- شوهر : حاجی میخوایم بریم خونه اون بابای قالپاقش !!! گیر میده میگه باید کروات بزنی ! به مولا آدم با کروات یبوست میگره ! نفسمون میات بالا ولی پایین رفتنش با شابدوالعظیـــمه ! حاجی ما از بچگی عادت داشتیم دو سه تا تکمه مون وا باشه !! بابا پشم سینه و این صـحبتا !

- حاج آقا : خواهر من حق با ایشونه !

- زن: حاج آقا بهش میگم تو خونه زیرشلواری نپوش ! یکی میاد زشته ! حد اقل شلوارک بپوش!

- شوهر : حاجی من اصن بدون زیرشلواری خوابم نمی بره ! بابا چاردیواری اختیاری ! راستش اینجا جاش نیست ولی بابای خدا بیامرزم میگفت :

- حاج آقا : خدا بیامرزتش !

- شوهر : خدا رفتگان شمارم بیامرزه ! میگفت : سعی کن تو زندگیت دو تا چیز و ترک نکــنی !! یکی سیغار ! یکی زیرشلواری ! حاجی جونم برات بگه که گیر داده خفن که سیغار نکش ! رفته برام پیپ خریته ! آخه خداییـــش این سوسول بازیا به ما میات ؟!!

- زن : حاج آقا شما نمیدونین من چقدر سعی کردم حرف زدن اینو درست کنم ! نشد که نشد !

- شوهر : حاجی رفته واسه من معلم خصوصی گرفته ! فارسی را درست صوبت کنیم ! دیــــگه روم نمیشه جولو بچه محلا سرمو بلند کنم ! حاجی خسته مونده از سر کار میام خونه به جای چایی واسه من کافی شاپ میاره ! درســته آخه ؟! حاجی از وقتی گرفتمش ۳۰ کیلو کم کردم ! از بس که از این غذا تیتــیشـیا داده به خورده ما!!! لازانتـیا و بیف استراگانورف و اسپاقرتی و از این آت آشغالا. حاجی هرکی یه سلیقه ای داره ! خب منم عاشق آب سیرابی با کیک تیتاپم !!!

- زن : حاج آقا یه روز نمی شه دعوا راه نندازه ! چند بار گرفتنش با وثیقه آزادش کردیم ...

- شوهر : آره ! رو زنم تعصب دارم ! کسی نیگا چپ بهش بکنه ! خشتکشو پاپیون میکنـــــم !!!

-حاج آقا:خب شما که اینهمه با هم اختلاف فرهنگی و اقتصادی داشتین چرا با هــــــــم ازدواج کردین ؟

- زن : عاشقش بودم ! دیوونش بودم ! هنوزم هستم

به قول یکی از بچه ها که نمیخوام بگم بهانام بود یا نه:

شییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی گفتی ؟

 

 

نظرات 14 + ارسال نظر
گلی 1385,04,24 ساعت 02:12

احم احم اولین نفر
سلام خوبین چه باحاله> مسعود همیشه همه رو میخندونی فدات بشم الهی :">

بهار 1385,04,25 ساعت 12:41

بهار 1385,04,25 ساعت 12:44

مثل همیشه عالی بود دلمون واسه حرفای قشنگت تنگ شده بود منتظر مطالب جدید هستیم

[ بدون نام ] 1385,04,26 ساعت 11:17

سلام.خوبی؟ مرس از اینکه سر زدی. لطفا بازم از این کارا بکنید.

سلام دوست گلللللللللللم
خوبی خیلی خوشحال شدم که برگشتی
دلم برات تنگ شده بود
موفق باشی

سلام داداش مسعود
آخه تو که هنوز کوشولویی
اما اگه انقدر عاشقی حتما برو خواستگاری
منم ببر ها نامرد نباش

سلام سلام
خیلی خیلی بامزه بود کلی خندیدم خیلی خوشم اومد وبلاگت باید باحال باشه سعی میکنم سر فرصت پستات رو بخونم
موفق باشی

سلام داداشی گلم
همزاد خودم باهات می یام خواستگاری
ه رموقع که بخوای طرف کی هست حالا بگو ببینم
من نباید بدونم ؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!

مرتضی 1385,04,27 ساعت 16:31 http://craz

ثریا 1385,04,31 ساعت 10:57

سلام . خوبین ؟ مرسی از اینکه اومدین پیشم . راستی چرا اینقدر دیر آپ کردین . به هر حال جالب بود . ارادتمند : ثریا

بامزه بود ... نوشته ی خودت بود ؟


تبریکات ... موفق باشی .

نسرین 1385,06,02 ساعت 09:04

خیلی جالب بود

آرامش 1385,09,02 ساعت 10:27

خیلی قشنگ بود. مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد